فارغ از امتحان

سلام و تهنیت و زندش و تحیت و درود و خیر و عافیت و تعظیم و تکریم باد شما عزیزان را که به وبلاگ ما سر میزنید ! چونانکه پایان شب سیه سپید است سر انجام دوران سیاه و طاقت شکن امتحانات به غایت رسید و پت و مت ایام سوگواری خود را پشت سر گذاردند و لباس سیاه عزای امتحانات را که این اواخر تقریبا به رنگ قهوه ای در آمده بود از تن خود بدر کردند ! و اما در موضع جولان شرحی چند میدهیم در باب  دستاوردهای خود را که در این ایام عاید ما گشت !

 

چونانکه هنگام نخستین امتحان که معارف 2 نامیدند رسید در دانشگاه حضور یافتیم تا بیابیم پت را ... چو او را یافتیم در یافتیم که او نیز همچون شخص خودمان دست خود را بر دنبلان خود گرفته و به دانشگاه آمده و  امید بر تقلب از ما دارد ! اما اندکی بعد نیک اندیشید و عزم بر آن کرد تا به خانه رود برای بار چهارم  این درس شریف را حذف نماید ! و چون نوبت به ما رسید قصد کردیم تا دل بر دریا زنیم بلکه مددی رسد و ما را از این تلسم برهاند !!! چنین شد که آیات حفظی را به همراه معنایشان بر قسمت خلفی برگه رخصت حضور در جلسه نوشتیم تا بلکه توان پاسخ به چند سوال را بیابیم ! اما از بخت و طالع نحس ما ممتحن کناره ای از برگه را دید و از ما پرسید این چیست که به همراه خود آورده ای ؟ ما نیز که در بداهه گویی شهره عام هستیم بر او فرمودیم که آن دعایی است که قبل از امتحان بر خدای خویش میخوانیم تا در امتحان سرافراز شویم  . کمی به ما نگریست و ما هم شرایط را چنین دیدیم که

 

جز نیاز و جز تضرع راه نیست                      زین تقلب هر قلم آگاه نیست

 

ولی قبل از آنکه بخواهیم شرح ندامت خود بر ممتحن گوییم برگه را به ما داد و گفت در جیبت بگذار چون تقلب محسوب میشود !!!!! و خود را به بیراهه زد و رفت ....

خلاصه آن که سالی که نکوست از بهارش پیداست ! برگه را با همان بداهه گویی هایمان سیاه نمودیم و از جلسه برون شدیم .

 

خان بعدی فردای آن روز ، معماری کامپیوتر بود که خود را نیک برای آن آمده نموده بودیم ! و شب را تا سحر بیدار مانده بودیم و به حل تمرینات و مطالعه پرداختیم و البته گاهی دون گاهی هم به اینترنت سری میزدیم !

 

تو محو خواب و در سیر کن فکان باز است                  مبند چشم که آغوش امتحان باز است

 

ما و پت برای این امتحان بسیار آماده بودیم ولی چرخ گردون همیشه با ما سر ناسازگار دارد و چنین شد که ما 3 نمره و پت 6 نمره بیش در برگه 15 نمره ای ننوشت !!! و جای بسی تشکر و تقدیر دارد این استاد که سوالات کنکور ارشد را برای امتحان پایان ترم در نظر گرفته بود ( نشان این استاد چنین است که مرزی بین کمر و نشستنگاه ایشان وجود ندارد و هیکلی همچون مکعب مستطیل دارند و هیچ پستی و بلندی در تن ایشان نیست  )  .... و اینجا بود که کابوس مشروطی مجدد دوباره به سراغمان آمد !!!