زندگی سگی

به زودی در این مکان توضیحات وبلاگ قرار میگیرد

زندگی سگی

به زودی در این مکان توضیحات وبلاگ قرار میگیرد

اولین امتحان

با زنگ در از خواب پریدم ، سرمو چرخوندم به طرف ساعت و زل زذه بودم بهش ، همه چیز تار بود به این فکر میکردم که کار مهمی دارم اما هیچی یادم نمی اومد انگار روح کامل بر نگشته بود و در عالم دیگری سیر میکردم ، چشمهایم داشت گرم میشد که دوباره زنگ زده شد ساعت اینبار واضح تر شده بود ، ناگهان همه چیز یادم اومد شوکه شده بودم چون تازه متوجه شدم که تا یک ساعت دیگر امتحان پایان ترم دارم و مثلا قرار بود زود تر بیدار بشم تا حداقل برای یه بارم که شده نگاهی به کتاب انداخته باشم .

سراسیمه در حال پوشیدن لباس بودم که دوباره صدای زنگ بلند شد ، تقریبا آماده رفتن شده بودم در و باز کردم ، جناب موسیو جلوی در رویت شد ، با کلی قبض و فیش جلوی در ایستاده بود که با دیدن قیافه پف کرده و داغون من بدون سلام یا هیچ مقدمه شروع کرد به توضیح دادن قبض ها و صورت حساب ها ، وقت تنگ بود و موسیو هم داشت پر چونگی میکرد ، پریدم وسط حرفش و گفتم «موسیو چقدر باید بدم» چند باری این جملرو تکرار کردم تا بالاخره سهم مارو گفت ، دست تو جیب کردم و هرچی آت و آشغال بود کشیدم بیرون (کلی پول پاره و و بلیط اتوبوس و ...) رو هم رفته 4و5 تومنی بیش نبود _ موسیو هم شرمنده شده بود _ بی هیچ کلام اضافه ای کلرو انداختم و رفتم .

دوان دوان به طرف سر کوچه در حال حرکت بودم که احساس کردم پاهایم خیس شده ،‌ نگاهی به پایین انداختم که چشمم افتاد به انگشت شصت پام که از جوراب سوراخم بیرون زده بود و دمپایی هایی که تا اون زمان فقط داخل مبال خانه رویت شده بود(کی من دسشویی رفتم آخه)  _ در این لحظه بود که فهمیدم روز گندی شروع شده _  خیلی آروم به طرف خونه بر گشتم تو راه به این فکر میکرم که بهتره این روز گندو همین حا به پایان برسونم و برم ادامه خواب ، ولی نمیدونم یهو چم شد که با اشتیاق بیشتری تصمیم گرفتم که ادامه بدم و نا امید نشم .

بالاخره رسیدم سر کوچه ، اتوبوسی در ایستگاه دیده شد (ذوق مرگ شده بودم که حداقل تو این سرما معطل نمیشم) با تمام سرعت دویدم به طرف ایستگاه تقریبا به وسط خیابون رسیده بودم که احساس کردم سبک شدم و انگار یه چیزی کم بود به عقب که نگاه کردم کیفمو دیدم با بندی پاره و دری باز ، عین جیگر زلیخا شده بود که ماشین از روش رد شده باشه ، وقتی کیف عزیز و دلبندم و در آغوش گرفتم اتوبوس هم رفته بود ...

از اونجاییکه کلی وقت از دست رفته بود موتور گرفتم  _ یا مرگ یا امتحان _  کلی هم طرفو شیر کردم که سریع بره اونم نا مردی نکرد و تخته گاز گرفت برف هم تازه باریدن گرفته بود ، با سرعتی هم که ما داشتیم کولاک شده بود (یاد کولاک تو فیلما افتاده بودم) دیگه خلاف رانندگی نمونده بود ، از تو جوب ، پیاده رو ، ورود ممنوع و چراغ قرمز و ...

تقریبا تزدیک دانشگاه شده بودیم که یه خر سوار پیجید جلومون و هر چی ترمز زدیم عفاده نکرد و در آخرین تلاش برای ترمز گرفتن کون موتور چرخید و رفتیم تو درش ، 2تا کون بچه ی سوسول اومدن پایین  و مشغول زر زر کردن شدن ، ما هم داشتیم خودمونو جمو جور میکردیم که از محل بگریزیم که دیدم یکیشون که ادعای لاتیش میشد صداشو برد بالا و یه چیزی گفت که نفهمیدم ، به موتوریه گفتم وایس بینم چی میگه ، گفت بیا بریم ولش کن ، گفتم جون تو را نداره ، رفتم طرفشون و صدام و کلفت کردم گفتم : چیزی گفتین نشنیدم ، هیچی نگفتن لال شده بودن یه کمی شر و ور گفتم که از گفتشون پشیمون شدن و سوار شدن و رفتن .

موتوریه کلی حال کرده بود گفت بچه کجایی ، گفتم به تو ربطی نداره بگو چقدر میشه تا نکشتیمون میخوام بقیشو پیاده برم ، پول و گرفت و منم تا دانشگاه دوویدم ، وقتی رسیدم فقط ده دقیقه از امتحان مونده بود که رام ندادند و از اونجاییکه خود استاد نبود منم کلکل نکردم و بالاخره شکست و پذیرفتم ...

رفتم تو نمازخونه خوابیدم تا شب ... از سرمای هوا بیدار شدم و برگشتم خونه ، همین.

نظرات 47 + ارسال نظر
ساسان 1386/10/18 ساعت 01:18 http://crimehacker.com

سلام .

یه سر به من بزن .

یه آلبوم دوستام خوندن به نام آلبوم "زندگی سگی" حتما بیا .

جال شده و اگه درد و دل شما هم توش بود و ارضات کرد بزار تو وبت

چشم

من که فهمیدم منظورت چیه !!! همه ی اینارو گفتی که بگی این ترم هم مشروطی؟ بابا روتو برم والا ... از رو نریا ... همینجوری زیر زیرکی بری بهتره

واقعا تلاش قابل تقدیری داشتی : دی

الان فهمیدم که نام مقدس پت کاملا برازنده وجودتونه!

حسین 1386/10/20 ساعت 03:04 http://nadaram:-".com

این چه وضعیه خدائیش؟
من در اینجا به عنوان یه فرد مسئول که بسیار وظیفه شناسه در همینجا از مهدی میخوام که دیگه سیگار نکشه و از معتاد سازیه بقیه هم بپرهیزه:ی
ولی حالا خدائیش اگه مشروط شی به همه میگی به امتحان نرسیدم من چی بگم:ی

at 1386/10/20 ساعت 20:48

سلام!!
چه باحال بازم که گند زدی!!
بابا تو کلا با دانشگاه مشکل داریا!!
:))))
فهلا...

آخی!!! خیلی گناه داشتی ! ولی من یه سوال دارم؟ مگه امتحانای آزاد تا ۱ بهمن کنسل نشد؟

پت 1386/10/23 ساعت 17:14

خب پس با این حساب با نوه هات فارغ التخصیل میشی!

چه جالب.اگه من بودم تا حالا احتمالا سکته زده بودم...هرچند به هر چیزی باید به اندازه ی ارزشش بها داد نه بیشتر...تبریک به خاطر انتخاب درست...
وب خوبیه.خسته نباشید.
من هم به روزم.سر بزنین...

پت!!!! 1386/11/02 ساعت 18:57

سلام هوبی هنوز اپ نکردی بد و من به روزم

فرنده 1386/11/07 ساعت 00:53

جون تو حال کردم از این همه ور آوردن اون همه گشادی.

سلام چطوری؟
دی سی که بشم حتما میخونم ببینم این امتحانه جریانش چیههههه....
پی ما بیا.
منتظرتم داداش

راستی زندگی خیلی باحاله ها!!
سگی نیست...
یه نموره کله شقه ولی اصلا سگی نیست...
گرچه همش منو قهوه ای میکنه... ولی خوب، دوستش دارم.

ولی خودمونی از همه این حرفا که بگذریم
تو نماز خونه از بوی جوراب خفه نشدی؟؟
:D:D:

Jesus 1387/01/26 ساعت 16:27 http://jesustears.persianblog.ir

آهنگت منو کشته!

سلام
نمیخواین شما آپ کنین آیا؟

سلام

در مورد توقف واردات دسفرال و توزیع داروی ایرانی دسفوناک چیزی شنیدید؟واقعا برای خودمون متاسفم.و برای بیمارانی که...

[ بدون نام ] 1387/02/17 ساعت 13:10

ممد 1387/02/22 ساعت 20:08 http://andarmian.com

پست نویسنده ی میهمان تا ساعاتی دیگر در اندرمیان

[ بدون نام ] 1387/02/26 ساعت 19:19

سلام خسته نباشی
تبادل لینک انجام می دهید

لیلی 1387/02/26 ساعت 19:46 http://www.lilivare.blogfa.com

آپ کن دیگه!

پت 1387/03/05 ساعت 09:30 http://pato0mat.blogfa.com

کجایی نیستس

پت 1387/04/22 ساعت 10:34 http://pato0mat.blogfa.com

سلام
امروزم به پروپام نپیچید

بیای میفهمی

درود

[ بدون نام ] 1387/04/23 ساعت 22:05

[ بدون نام ] 1387/04/24 ساعت 00:14

پت 1387/04/30 ساعت 13:19 http://pato0mat.blogfa.com

کجایی نیستی ای بابا

هروقت اومدیاین بازی رو انجام بده
دعوت به بازی شدی که به این شکل که هر فکری درباره لینکات می کنیی که به نظرمون چه جورین بنویسیی و بعد چند تا رو انتخاب کنی و اونا هم این بازی رو ادامه بدن وای چه باحاله
برای متوجه شدن این بازی به من سر بزن اما بازی رو باس انجام بدی فراموش نشه

عجب روزی گندی بوده ها

سیکل 1387/05/05 ساعت 08:02

چرا این زندگی سگی به روز نمیشه؟

پت 1387/05/12 ساعت 12:34 http://pato0mat.blogfa.com

سلا م کوشی به روز نیستی ها

پت 1387/05/14 ساعت 11:56 http://www.pato0mat.blogfa.com

سللام به روز م بدو بیا

یوسف نیا 1387/05/19 ساعت 12:30 http://www.mehvar.com

سلام
همانطور که اطلاع دارید برای افزایش بیننده سایت یا وبلاگمان،موتورهای جستجو خیلی مهم هستند. و یکی از روشهای فوق العاده مهم و از همه جالبتر رایگان افزایش امتیاز در موتورهای جستجو ، تبادل لینک بین سایتها و وبلاگهاست.
سایت محور مشتاق تبادل لینک با شماست.
به همین منظور شما می توانید با ثبت لینکتان درhttp://www.mehvar.com/link/register.aspx بطور کاملا رایگان از این مزیت استفاده کنید. همچنین خواهشمندیم متقابلا لینک http://www.mehvar.com
را درسایت یا وبلاگ خود با یکی از عنوانهای :
سایت نیازمندیها
نیازمندیها
آگهی رایگان
فروشگاه اینترنتی
حراجی اینترنتی
لینکستان
قرار دهید. بدون اینکه اجباری در ثبت لینک ما داشته باشید در اولین فرصت و در سریعترن زمان لینکهای ثبت شده را تایید وارادتمان را کامل می کنیم.
نکته ضروری
با توجه به اینکه بعضی از دوستان هنگام تکمیل فرم ثبت لینک به قسمت کلمات کلیدی توجه خاصی ندارند و یا نام خود و یا کلماتی غیر مرتبط با سایتشان را قرار می دهند، حال آنکه این قسمت، چون توسط موتورهای جستجو ایندکس می شود از اهمیت فوق العاده بالایی برخوردار هست. خواهشمندیم برای دریافت نتیجه مطلوبتر از ثبت لینکتان در سایت محور کلمات کلیدی سایتتان را که می خواهید افراد با جستجوی انها به سایت شما هدایت شوند حتما در این قسمت درج نمایید.

پت 1387/06/03 ساعت 12:51 http://pato0mat.blogfa.com

کجایی خوب به روز کن دیگه


سلام
من به روزم منتظر حضورت

نیلو 1387/06/14 ساعت 01:35

http://arguing.blogfa.comبدوبدو بحث جنه

تو هم اگه چیزی از جن میدونی حتما یه سر بزن

اگه جرات داری بیا چون بحث داغیه[شیطونک]

پت 1387/06/26 ساعت 10:24 http://pato0mat.blogfa.com

یه ساله دارم میام اینجا میرم تازه این عکس گرگ و سگه رو دیدم


به روزم دووست داشتی بیا

بد نیست به روز کنی ها

پت 1387/07/08 ساعت 12:31 http://pato0mat.blogfa.com

هلو

سلام ایام به کام
خوشحال میشم به وب منم سری بزنید

پت 1387/07/29 ساعت 15:23 http://pato0mat.blogfa.com

نیستی هاااااااااا
سلام
میدونی
چرا حلقه ازدواج رو در انگشت چهارم قرار میدهیم
نمیدونی؟؟
خو ب بیا تا بهت بگم

پت 1387/08/04 ساعت 00:35

ااااااااااااااااااا تو هنوز زنده ای؟!
فکر کردم کلا مرحوم شدی! نیم ساعت سکوت خرجت کردم!

پت 1387/08/04 ساعت 10:42 http://pato0mat.blogfa.com

سلام کجایی بابا نیستی
داشتم نگرانت میشدم

اینم شانس منه که شما اومدید من نبودم وگرنه یه گاوی شتری میکشتم

ممنون از چمن کاریت

پت 1387/08/06 ساعت 12:48 http://pato0mat.blogfa.com/

سلام بد بدو پت عکسشو در ملع عام به نمایش میزاره

mamali 1387/08/10 ساعت 22:13 http://Betoche!fozool.nikotin

pas kei sigar keshidi mehdi?!...nashoda to dari be hameye moghadasat posht mikoni...maro bash mikhastim be onvane peivande hoze vo daneshgah azat bahre bejuEm :))ba un rishet...chan migiri bezani risho?!

امروز حال خوشی نداشتم
اما آپتون باعث شد کلی بخندم
البته بیشتر به لحنتون خنده م گرفته بود
با ادبیات جالبی نوشته بودید

فسقلی 1388/11/10 ساعت 19:25 http://takiegaham.blogfa.com

به به . شمام که مثل من خدای شانسی

بزرگی را در خودت نمی بینی ... و گاه به کوچک و خوار شدنت عادت کرده ای زمانت از دست رفته و دیگران نظاره گر تو اند . دیگر در هیچ کوچه ای لبخندی هم چون لبخند او و به زیبایی لبخندم و به بی صدایی نگاهم نخواهی دید .

وبلاگ شما اسم جالبی داش لطفا از وبلاگ من نیز دیدن کنید با تشکر

محبوب 1391/06/16 ساعت 13:46

تو رو به امام زمان قسم می دم این پیام رو بخون.دختری از خوزستانم که پزشکان از علاجم نا امید شدند.شبی خواب حضرت زینب (س)را دیدم در گلوم اب ریخت شفا پیدا کردم ازم خواست اینو به بیست نفر بگم. این پیام به دست کارمندی افتاد اعتقاد نداشت کارشو از دست داد.مرد دیگری اعتقاد داشت 20 میلیون به دست اورد. به دست کس دیگری رسید عمل نکرد پسرشو را از دست داد.اگه به حضرت زینب اعتقاد داری این پیامو واسه 20 نفر بفرست...... 20 روز دیگه منتظر معجزه باش!!!
ببخشید توروخدا این پیام برا منم اومد مجبور شدم براتون بفرستم خلاصه خیلی خیلی ببخشید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد